اهانت مجدد به ساحت قرآن کریم
دوباره دستی به خیال محو نشانه های تو دست بردامان شعله زد.دوباره نفسی برای نمایش حماقت و تعصب جاهلانه خود دست به آتش بازی برد.اما چه خیال کودکانه ای!کی میتوان پرتوهای درخشان خورشیدراباشعله های آتش محوکرد؟مگرنه اینکه خورشید خودازجنس آتش است واین آتش هم به نورو درخشش آن میفزاید؟
از ورای این همه جهالتی که جهان را تیره ساخته ، برای این همه کوردلی ، این آتش بهانه ای است برای بهتر دیده شدن.
همچون آتشی که در وادی مقدس طوی نظر موسی علیه السلام را به خود جلب کرد و بهانه ای شد برای دریافت عنوان رسالت ، این آتش هم وسیله ای شد برای آنهایی که این کتاب وصاحبش را نمیشناسند ، تا کمی در آن غور کنند و دریابند که ازکجا آمده ام ،آمدنم بهر چه بود؟به کجا میروم آخر؟…
ستایش توراسزاست وبزرگیت را ، سرتعظیم برآستانت خاضعانه خم میکنم تا اندکی از مهربانیت را شکرگذارم.الحمدلله کما هو اهله
والسلام