سلام در ادامه مطالب گذشته

ماضی نقلی:

فاعل+have/has+ستون سوم فعل

i have gone:من رفته ام

she has eaten her lunch:او ناهارش را خورده است

we have seen her mothers:ما مادر او را دیده ایم.

if you has done your homeworks you could go out:اگر شما تکالیفتان را تمام کرده اید میتوانید بیرون بروید.

سلام در ادامه مطالب گذشته

ماضی نقلی:

فاعل+have/has+ستون سوم فعل

i have gone:من رفته ام

she has eaten her lunch:او ناهارش را خورده است

we have seen her mothers:ما مادر او را دیده ایم.

if you has done your homeworks you could go out:اگر شما تکالیفتان را تمام کرده اید میتوانید بیرون بروید.

نمیدانم چه بر کاغذ بیاورم، ذهنم پر از حرفایی است که هر کلمه اش کتابی است خواندنی، هرگاه به شما می اندیشم ذهنم پر میشود از جملات زیبایی که فقط بخاطر شما به قاموس واژگانم رخنه میکند، کلمات پیش از شما در بیان قصور داشته و معنای دلتنگیم را آیینه دار نبودند. با حضور شما صفحه خالی ذهنم مملو از خاطره شد.نمیدانم آیا شما هم به من فکر میکنی؟ البته میدانم که مولا بنده خویش را فراموش نمیکند اما آیا من بنده خوبی برایتان بوده ام که بخاطرتان مانده باشم؟ ای صاحب زمان مرا که در تنگنای زندگی تنها مانده دستگیری کن که کسی جز مولا دست بنده اش را نمیگیرد.اللهم عجل لولیک الفرج

محمد نبودی ببینی شهر آباد گشته خون یارانت پر ثمر گشته.چقد نوحه محمد نبودی ببینی رو دوست دارم.هربار گوش میدم دلم میلرزه. کاش ی روز منم توی جنگ بودم تا حس میکردم خون یارانت یعنی چی؟ خرداد یکی ازماه های پرحادثه توی تقویم کشورمون ایران اسلامیه. ی بار رفته بودیم بازدید از آسایشگاه جانبازان ساری نمیدونین چه حالی شدم وقتی جانبازای شیمیایی رو دیدم،آخه از سه داداش من که جانبازن یکیش شیمیاییه.اینقد گریه کردم که همه رو به گریه انداختم.هروقت اسم جنگ وجبهه و شهید میاد اشکام سرازیر میشه.خدا از همشون قبول کنه.پیشاپیش روز آزادسازی خرمشهرو به همه مردم غیور کشورم تبریک میگم.

بیا ایکه عمرت به هفتاد رفت

مگرخفته بودی که بر باد رفت

قیامت که بازار مینو نهند

منازل به اعمال نیکو دهند

بضاعت به چندان که آری بری

و گر مفلسی شرمساری بری

چوپنجاه سالت برون شد ز دست

غنیمت شمر پنج روزی که هست

چو مارا به غفلت بشد روزگار

تو باری دمی چند فرصت شمار(باب نهم بوستان سعدی)